چرا مارکسيستها با ترور فردی مخالف هستند
مترجم بهمن فيروز مترجم بهمن فيروز

 
لئون تروتسکی


نوامبر ۱۹۱۱
دشمنان طبقاتی ما عادت دارند از تروريزم ما شکايت کنند. [[اما]] منظورشان از اين [[گفته]] نا روشن است. آنها مايلند همه فعاليت های پرولتاريا بر ضد منافع دشمن طبقاتی را تروريزم بنامند. اعتصاب، از ديد آنها، روش اصلی تروريزم است. تهديد يک اعتصاب، سازمان دهی پيکت های اعتصاب، تحريم اقتصادی يک کله گنده برده دار(۱)، تحريم اخلاقی خائنی از ميان صفوف خودمان - آنها همه اينها و کلی چيز های ديگر را تروريزم مينامند. اگر تروريزم به اين روش به معنی هر اقدامی که برای دشمن ايجاد ترس کرده، يا باعث زيان(۲) [[دشمن]] شود باشد، آنوقت البته تمام مبارزه طبقاتی چيزی جز تروريزم نيست. و تنها اين سوال ميماند که وقتی تمام دستگاه دولتی شان با قوانين، پليس و ارتش چيزی جز دستگاهی برای ترور سرمايه داری نيست، آيا سياستمداران بورژوا حق اينکه سيل خشم اخلاقی شان را درباره تروريزم پرولتاريايی سرازير کنند دارند!

بايست گفت که وقتی آنها ما را با تروريزم سرزنش ميکنند، -هرچند هميشه آگاهانه نه- ولی در تلاشند که به اين کلمه معنای محدودتر و کمتر غير مستقيمی بدهند. مثلا، ضربه زدن به ماشين آلات، در اين معنای محدود کلمه تروريزم هست. کشتن يک کارفرما، تهديد آتش زدن يک کارخانه يا تهديد به قتل صاحب ان، اقدام سو قصد به [[جان]] يک وزير دولت، با سلاح کمری(۳) همه اينها به مفهوم کامل و اصلی ان اقداماتی تروريستی هستند. ولي، هر کس اطلاعی از ماهيت حقيقی سوسيال دمکراسی داشته باشد بايست بداند که [[سوسيال دمکراسی]] هميشه با اين نوع تروريزم مخالفت کرده، و [[اين مخالفت را]] به آشتی ناپذير ترين طريق ابراز کرده.

چرا؟

ايجاد ترور[[=وحشت]] کردن با تهديد يک اعتصاب، يا اعتصابی را پيش بردن چيزی است که تنها کارگران صنعتی قادر به ان هستند. اهميت اجتماعی يک اعتصاب مستقيما بسته به [[اين دو عامل دارد]] اولا، بزرگی شرکت يا شاخه ای از صنعت است که از ان متاثر ميشود، و ثانيا، به درجه سازمان يافتگي، انضباط، و حاضر به عمل بودن کارگران شرکت کننده در اعتصاب. اين [[حکم]]به همان اندازه که برای يک اعتصاب اقتصادی درست است، برای يک اعتصاب سياسی نيز درست است. [[اعتصاب]] همچنان به [[عنوان]] روشی از مبارزه است که مستقيما از نقش توليدی پرولتاريا در جامعه مدرن ناشی ميشود(۴)

نقش توده ها را تحقير ميکند

سرمايه داری برای رشد(۵) احتياج به روبنای (۶) پارلمانی دارد. ولی چون نميتواند پرولتاريای مدرن را به يک گتوی(۷) سياسی محدود کند، بايستی دير يا زود اجازه شرکت کارگران را در پارلمان بدهد. در انتخابات، خصلت توده ای(۸) پرولتاريا و سطح توسعه سياسی ان - کميت هايی(۹) که، دوباره[[=همانطور که در بالا آمد]]، ناشی از نقش اجتماعی ان، يعنی مهمتر از هر چيزی نقش توليدی [[پرولتاريا]] ميشوند - بيان خود را مييابند.

همانند يک اعتصاب، در انتخابات نيز، روش، هدف، و نتيجه مبارزه هميشه بستگی به نقش اجتماعی و قدرت پرولتاريا به عنوان يک طبقه دارد. تنها کارگران قادر به عملی کردن(۱۰) يک اعتصاب دارند. صنعتگرانی که توسط کارخانه از ميان برداشته شده اند، دهقانی که کارخانه [[منبع] آبشان را آلوده ميکند، يا لمپن پرولتاريای [[به]] دنبال غارت ميتوانند ماشين ها را خرد کرده، کارخانه را آتش زده، يا صاحب ان را به قتل برسانند.

تنها پرولتاريای آگاه و سازمان يافته ميتواند نمايندگانی پرقدرتی را به درون سرسراهای پارلمان بفرستد تا مواظب منافع پرولتاريا باشند. ولی برای قتل يک مقام مهم شما احتياج به اينکه توده های سازمان يافته را پشت سر خود داشته باشيد نداريد. دستور تهيه مواد منفجره در دسترس همه هست، و يک [[تفنگ]] براونينگ را همه جا ميتوان تهيه کرد. در مورد اول[[با]] مبارزه اجتماعی ای [[سر و کار داريم]] که روش ها و شيوه هايش لزوما از ماهيت نظم اجتماعی حاکم منشا ميگيرد؛ و در مورد دوم، با عکس العملی صرفا مکانيکی [[که]] همه جا -در چين همانند فرانسه- يکسان است، در شکل خارجی اش خيلی چشمگير (قتل، انفجار، و غيره)[[بوده]] ولی تا آنجا که به نظم اجتماعی برميگردد مطلقا بی ضرر [[است]].

يک اعتصاب، حتی [[اعصابی]] متوسط، دارای نتايجی اجتماعی است: تقويت اعتماد به نفس کارگران، رشد اتحاديه صنفي، و غالبا حتا بهبودی در تکنولوژی توليدی. قتل يک صاحب کارخانه تنها مايه تاثيراتی از نوع پليسي، يا [[از نوع]] تغيير مالک بدون هيچ اهميت اجتماعی ميشود. اينکه يک اقدام تروريستي، حتا يک اقدام "موفق" باعث گيجی طبقه حاکم بشود بسته به شرايط سياسی مشخص (۱۱) دارد. در هر صورت گيجی فقط ميتواند کوتاه مدت باشد؛ دولت سرمايه داری خود را بر مبنای وزرای دولتی بنا نکرده و نميتواند با آنها از ميان برداشته شود. طبقاتی که [[اين دولت]] بديشان خدمت ميکند هميشه افراد جديدی پيدا خواهند کرد؛ [[و]] مکانيزم دست نخورده باقی خواهد ماند و به کار ادامه ميدهد.

ولی هرج و مرجی که در صفوف خود طبقه کارگر بوسيله يک اقدام تروريستی وارد ميشود بسيار عميق تر است. اگر برای رسيدن به هدف، [[برای]] شخص تنها مسلح شدن به يک تپانچه کافی باشد، چرا [[کسی]] برای مبارزه طبقاتی کوشش کند؟ اگر انگشتانه ای باروت و تکه ای سرب برای شليک به گردن دشمن کافی است چه نيازی به تشکيلات طبقاتی است؟ اگر ترساندن افرادی دارای مقامات بالا با غرش انفجارات معقول به نظر ميرسد، نياز به حزب [[ديگر]] کجاست؟ چرا [[وقت را به]] گرد هم ايی ها، تهييجات توده ای و انتخابات [[بگذرانيم]] وقتی که فرد ميتواند به آسانی نيمکت وزارتی را از سرسرای(۱۲) پارلمان نشانه بگيرد؟

از منظر ما، ترور فردی غير قابل قبول است دقيقا بخاطر اينکه نقش توده ها را در ذهن آنها تحقير ميکند، آنها را با بی قدرتی شان آشتی ميدهد، و اميدها و چشمان آنان را به طرف منجی و کين خواه بزرگی ميدوزد که روزی خواهد آمد و ماموريتش را به پايان خواهد. پيامبران آنارشيست "تبليغات عمل"(۱۳) تا جايی که بخواهند ميتوانند در باره تاثير ترفيع دهنده و تحريک کننده اعمال تروريستی بر توده ها بحث کنند. ملاحظات تئوريک و تجربه سياسی خلاف آنرا ثابت ميکنند. هرچه اعمال تروريستی "موثرتر"، هرچه تاثير آنها بيشتر، [[به همان نسبت اين اعمال]] از علاقه توده ها به خود-سازمان يابی و خود-آگاهی بيشتر ميکاهند. ولی دود اغتشاش فرو مينشيند، اضطراب از بين ميرود، جانشين وزير مقتول خودی نشان ميدهد، زندگی دوباره بر مسير گذشته می افتد،[[و]] چرخ استثمار سرمايه داری مثل سابق خواهد گشت؛ فقط سرکوب پليسی وحشيانه تر و بيشرمانه تر ميشود. و در نتيجه، بجای اميد و شور مصنوعا برافروخته [[احساس]] رفع اغفال(۱۴) و بی علاقگی جايگزين ميشود.

تلاشهای ارتجاع برای ختم اعتصابات و جنبش کارگری توده ای در کل هميشه، در همه جا، با شکست مواجه شده. جامعه سرمايه داری نياز به پرولتاريای فعال، متحرک، و باهوش دارد؛ بنابر اين نميتواند دست و پای پرولتاريا را برای مدتی طولانی ببندد. از جانب ديگر "تبليغات عمل" آنارشيستی هر بار نشان داده که دولت در [[زمينه های]] ابزار انهدام فيزيکی و سرکوب مکانيکی(۱۵) بسيار غنی تر از گروه های تروريستی است.

اگر چنين است، چه [[بر سر]] انقلاب ميايد؟ آيا[[انقلاب]] با اين [[تفصيل]] اوضاع غير ممکن ميشود؟ به هيچ وجه. چرا که انقلاب جمع ساده ای از روشهای مکانيکی(۱۶) نيست. انقلاب تنها از حدت مبارزه طبقاتی ميتواند سر بلند کند، و تنها در نقش اجتماعی پرولتاريا ميتواند تضمينی برای پيروزی پيدا کند. اعتصاب سياسی توده اي، قيام مسلحانه، غلبه بر قدرت دولتی - همه اينها به واسطه درجه توسعه توليد(۱۷) ، صف بندی نيروهای طبقاتي، وزن اجتماعی پرولتاريا، و بالاخره ترکيب اجتماعی ارتش تعيين ميشوند، [[اين آخری بخاطر آنکه]] نيروهای مسلح عاملی هستند که به هنگام انقلاب سرنوشت قدرت دولتی را تعيين ميکنند.

سوسيال دمکراسی به اندازه کافی واقع بين هست که نخواهد از انقلابی که از شرايط تاريخی بر ميخيزد حذر کند؛ بر عکس،[[سوسيال دمکراسی]] ميرود که انقلاب را با چشمان باز رو در رو شود. ولی -بر خلاف آنارشيست ها و در مبارزه مستقيم با آنان- سوسيال دمکراسی تمام طرق و وسايلی که هدفشان اجبار مصنوعی توسعه جامعه و جايگزينی ترکيبات شيميايی به جای قدرت انقلابی ناکافی پرولتاريا ميباشد را طرد ميکند(۱۸).

تروريزم پيش از ترفيعش به سطح روشی از مبارزه سياسي، در هيات اقدامات انفرادی انتقام جويانه ظاهر ميشود. در روسيه، اين سرزمين کلاسيک تروريزم [[هم]] چنين بود. شلاق زدن زندانيان سياسی ورا زاسوليچ(۱۹) را بر ان داشت که احساس خشم عمومی را به شکل سوءقصد به جان ژنرال ترپوف(۲۰) بروز دهد. مثال او در حلقه های روشنفکران انقلابي، که فاقد هر گونه پشتيبانی توده ای بودند، تکرار شد. آنچه که به عنوان يک انتقام بی فکرانه شروع شد در سالهای ۱۸۷۹-۸۱ به صورت يک سيستم در آمده بود. شيوع سوءقصد های آنارشيستی در اروپای غربی و امريکای شمالی هميشه بعد از ارتکاب قساوتی توسط دولت -شليک به اعتصاب گران يا اعدام مخالفين سياسی- صورت ميگيرد. مهمترين منبع روانی تروريزم هميشه احساس انتقامی در جستجوی مفر است.

احتياج به توضيح [[واضحات]] اين نکته نيست که سوسيال دمکراسی وجه مشترکی با ان معلمان اخلاق خود فروخته(۲۱) ندارد، که در جواب به هر اقدام تروريستي، اعلاميه های رسمی درباره "ارزش مطلق" زندگی انسان ميدهند. اينها همان کسانی هستند که، در شرايط ديگري، بنام ارزش های مطلق ديگری -مثل ناموس وطن يا حيثيت پادشاه- حاضرند ميلونها نفر را به جهنم جنگ سرازير کنند. امروز قهرمان ملی وزيری است که حق مقدس مالکيت خصوصی را ميدهد؛ و فردا، وقتی دستان مستاصل کارگران بيکار به مشت تبديل ميشوند يا [[بطرف]] اسلحه ميرود ، آنها شروع ميکنند به [[هزار جور]] مزخرفات درباره غير قابل قبول بودن خشونت در هر شکلش.

هر آنچه که خواجه ها و رياکاران اخلاقيات بگويند، حس انتقام حق [[و جای]] خودش را دارد. اين بزرگترين اعتبار اخلاقی برای طبقه کارگر است که با خلاء بيتفاوتی به آنچه در اين بهترين دنيای موجود ميگذرد نگاه نميکند(۲۲). وظيفه سوسيال دمکراسی اين نيست که حس متحقق نشده پرولتاريا [[برای]] انتقام را خاموش کند، بلکه بر عکس [[وظيفه اش ]] اين است که آن[[حس انتقام]] را دوباره بر انگيخته، تعميق کرده، و بر عليه دلايل واقعی بی حقوقی و پستی انسانها جهت دهد.

اگر ما با اعمال تروريستی مخالفيم، تنها به اين خاطر است که انتقام های فردی ما را راضی نميکند. حسابی را که ميبايست با نظام سرمايه داری صاف کنيم بزرگتر از ان است که به گماشته ای به اسم وزير تحويل بدهيم. ياد گيری ديدن همه جنايات عليه بشريت، و [[ياد گيری ديدن]] همه هتاکی هايی که جسم و جان انسانها در معرضشان قرار ميگيرند به عنوان محصولات پيچيده و تجليات نظام اجتماعی موجود، به منظور سمت دادن تمام انرژی مان در جهت يک مبارزه جمعی عليه اين نظام - اين ان جهتی است که تمايل سوزان ما به انتقام ميتواند در ان بالاترين رضايت اخلاقی را حاصل کند.

لئون تروتسکی
ابتدائا به زبان آلمانی در "در کامپف"(*) به تاريخ نوامبر ۱۹۱۱ منتشر شد

مترجم: بهمن فيروز
بيست و دو مرداد ۱۳۹۰، ۱۳ اوت ۲۰۱۱
http://www.facebook.com/note.php?created&¬e_id=10150335097945479

متن استفاده شده برای ترجمه: ترجمه انگليسی مقاله منتشر در تارنمای:
http://www.marxists.org/archive/trotsky/1911/11/tia09.htm

تکثير و پخش اين ترجمه به همين شکل و بدون جرح و تعديل در آن با ذکر منبع آزاد و بلا مانع است


-----------
مطالب ميان دو قلاب [[ ]]و توضيحات زير از مترجم فارسی است
(*) Der Kampf
(۱) slave-driving boss
(۲) harm
(۳) revolver
(۴) flows
(۵) develop
(۶) superstructure
(۷) ghetto
(۸) mass character
(۹) quantities اين کلمه به نظر مترجم در نشر اينترنتی (و يا ترجمه انگليسی) به غلط به صورت "کميت" آمده، ولی يحتمل اصل کلمه مورد نظر نويسنده "کيفيت" بوده و نه "کميت"
(۱۰) conduct
(۱۱) concrete
(۱۲) gallery
(۱۳) �propaganda of the deed� تبليغات عمل، عملی که بعنوان تبليغات نقش بازی ميکند
(۱۴) disillusionment بيداری از خواب و خيال و اوهام
(۱۵) mechanical repression
(۱۶) mechanical means
(۱۷) degree to which production has been developed
(۱۸) Social Democracy rejects all methods and means that have as their goal to artificially force the development of society and to substitute chemical preparations for the insufficient revolutionary strength of the proletariat.
(۱۹) Vera Zasulich
(۲۰) Trepov
(۲۱) bought-and-paid-for
(۲۲) it does not look with vacant indifference upon what is going on in this best of all possible worlds

23 مرداد 1390   

August 15th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی